چشماشو بست خواست ازم... | داستان عاشقانه قسمت 12
داستانِ پری داستانِ پری
164 subscribers
184 views
8

 Published On Aug 14, 2024

در بخش دوازدهم از داستان عاشقانه ما، لحظه‌ای پر از احساسات و تنش را تجربه می‌کنیم. قهرمان داستان چشمانش را می‌بندد و از معشوقش چیزی می‌خواهد که سرنوشت رابطه‌شان را تغییر می‌دهد. این قسمت از داستان با جزئیات دقیق و تصویری از یک عشق عمیق و واقعی، قلب بینندگان را به تپش خواهد انداخت. اگر به دنبال یک داستان عاشقانه پر از پیچیدگی‌ها و لحظات احساسی هستید.

✅برای دنبال کردن ادامه ماجراها و همراهی با ما در این سفر عاشقانه، حتماً کانال ما را سابسکرایب کنید و زنگوله را بزنید تا اولین نفری باشید که از قسمت‌های جدید مطلع می‌شوید.🔔

🌟بخش های قبلی این داستان عاشقانه را از لینک های زیر گوش دهید.🌟

✅بخش اول داستان:    • یه بوس به همراه رقص ...  | داستان های...  
✅بخش دوم داستان:    • من و در آغوش کشید و... احساساتی شدم |...  
✅بخش سوم داستان:    • اولین بوسه ای بود که... | شروع یک داس...  
✅بخش چهارم داستان :    • طوری بغلم کرده بود که ...| احساساتی ا...  
✅بخش پنجم داستان: :    • طوری بغلم کرده بود که ...| احساساتی ا...  
✅بخش ششم داستان:    • بی هوا بغلش کردم و ... حکایت یک لحظه ...  
✅بخش هفتم داستان:   • نشوندمش روی تخت و به گریه افتاد و آن ...  
✅بخش هشتم داستان:    • نشوندمش روی تخت و به گریه افتاد و آن ...  
✅بخش نهم داستان:    • با ولع شروع به خوردن... شدت سیلی به ح...  
✅بخش دهم داستان:    • چقدر التماسشون کردم که... | داستان وا...  
✅بخش یازدهم داستان:    • سنگینی نگاهش را حس میکردم... آیا این ...  

🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟

اگر علاقه مند هستید داستان های زندگی شما در کانال ما خوانده شود آن را به آیدی ما در تلگرام ارسال کنید:t.me/dastanepari ✅


داستان
داستان پری
داستان واقعی
پادکست
داستان کوتاه
داستان صوتی
داستان عاشقانه
داستان ترسناک

#داستان
#داستان_عاشقانه
#داستان_واقعی

show more

Share/Embed