داستان واقعی : تو پارک چادر زدیم اماا #رادیو_داستان #پادکست #داستان_واقعی

شوهرم مرده بود و به خاطر مخارجم صیغه ی مردای پولدار میشدم تاینکه در کمال حیرت یکی از اونا شوهر خودم

یهو از خواب پاشدم ودیدم... #داستان #داستان_واقعی#رادیو_داستان

سرنوشت ارسالی : همسرم که از دنیا رفت جاریم بمن گفت تو بد شگونی منم برای تلافی

کتاب زنان زیرک(چرا مردها عاشق زنان زیرک می‌شوند؟)___ فصل دوم_قسمت سوم

12سالگی با دخترنوجوون رییسم...پارت2 #پادکست #داستان #داستان_واقعی #dastan #رادیو_صدا

داستان واقعی : زن محجبه ای گرفتم که.. #پادکست #رادیو_داستان #داستان_واقعی

خواهرم جاریم بود بهم میگفت شوهر پولدارم ترو…#ترمه#داستان #پادکست #داستان_واقعی

شوهرم درخواست طلاق داد تو دادگاه به قاضی گفت…#پگاه#پادکست#داستان#داستان_واقعی

خانواده ی مذهبی شوهرم بلایی سرم آوردن که...#داستان_واقعی #داستان_قدیمی #داستان_صوتی #داستان #mastan

دکتر دره مطبو قفل کردو گفت‌ بشرطی….غافل ازینکه…#حدیث#داستان #پادکست #داستان_واقعی

تو بیمارستان دیدم پیرزن کناریم به پسرش میگه.. #پادکست #رادیو_داستان #داستان_واقعی

داستان ارسالی : عالی بود همه گوش کنن 👌🏻

داستان واقعی : دختر کُردی.. #داستان_واقعی #پادکست #داستان

زن دوم کسی شدم که هروز…#سیندخت#داستان #پادکست #داستان_واقعی

داستان ارسالی : مدتی بود که زنم گم شده بود تا اینکه ... #داستان #داستان_واقعی

داستان واقعی: یک سال بعد از.... #داستان_واقعی #پادکست #داستان

ناشنوا بودم اما...این سرگذشت فوق العاده س...شنیدنش رو بشدت پیشنهاد میکنم😍#داستان_واقعی #mastan

داستان واقعی : دختری که از سر فقر تصمیم میگیره برای رییسش بچه بیاره اما ...

عشق و پشیمانی ـ داستان واقعی